جدول جو
جدول جو

معنی چینی چش - جستجوی لغت در جدول جو

چینی چش
چشم زاغ، چشم رنگی و مروارید گون
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاشنی چش
تصویر چاشنی چش
چاشنی گیر، آنکه اندکی از غذایی را برای معلوم کردن طعم و مزۀ آن بچشد، چاشنی چش، مزه چش، آنکه در سر سفرۀ پادشاه از هر غذایی اندکی برای امتحان طعم و چاشنی آن یا اطمینان از نداشتن زهر می خورده تا پس از آن پادشاه بخورد
فرهنگ فارسی عمید
(شُ / شَ)
چاشنی چشنده. آنکه طعم طعامی یا مزۀ چیزی را چشد. چاشنی گیر. مزه چش:
در جهان هر که شمس دین لقبند
شاه ایشان تویی بحضرت کش
سائلان چاشنی چش لقبند
مزه پرسند هر کس از مزه چش.
سوزنی.
و رجوع به چاشنی گیر شود
لغت نامه دهخدا
(پُ تَ / تِ)
چینه ساز. آنکه دیوار از رده های گل برآرد. بنائی که کار او ساختن چینه است. آنکه دیوار گلی کند. بنّا که چینه کشد. که چینه برآرد. که دیوار گلی سازد. که چینه کند باغ و خانه و جز آن را. دیوارگر. (یادداشت مؤلف). در منتهی الارب در ذیل کلمه رهّاص آمده است: دیوار گلین ساز. و در المنجد چنین آمده: الرهص من الحائط: اول صف منه الطین الذی یبنی به والرهّاص عامله
لغت نامه دهخدا
اسبی که یک چشمش زاغ و رنگ چشم دیگرش متمایز باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
سینی کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی